شعر در مورد
رگ ،شعر درباره رگ،شعر درباره ی رگ،شعر در وصف رگ،شعر نو رگ،شعر رگ خواب
این دل،شعر رگ خواب،شعر رگ از سعدی،شعر رگ از مولوی،شعر رگ از مولانا،شعر
رگ از حافظ،شعر رگ از عطار،شعر رگ از خاقانی،شعر رگ از دهلوی،شعر رگ از
سنایی،شعر رگ از صائب،شعر رگ از شمس،شعر رگ از خسرو نامه،شعر رگ از
نظامی،شعر رگ از لاهوری
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد رگ برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
این مزرعه به داس شما رگ نمی خورد
بیهوده فصل صیف و شتا به آن حمله می کنید
شعر در مورد رگ
آگهید از رگ جانم که چه خون می ریزد
خون ز رگ های دل وسوسه گر بگشایید
شعر درباره رگ
نه کمید از شجر رز که گشاید رگ آب
رگ خون همچو رگ آب شجر بگشایید
شعر درباره ی رگ
نه نه چشمم پس ازین خواب مبیناد به خواب
ور ببیند رگ جانش به سهر بگشایید
شعر در وصف رگ
سر سر باغچه و لب لب برکه بکنید
رگ مرغان ز سر سرو و خضر بگشایید
شعر نو رگ
گیسوی چنگ و رگ بازوی بر بط ببرید
گریه از چشم نی تیز نگر بگشایید
شعر رگ خواب این دل
خط خوبان کمند غفلت اهل نظر باشد
رگ گلهای این گلشن رگ خوابست شبنم را
شعر رگ خواب
بهار کرد خطت مفت جلوه شوخی ناز
طراوت رگ گل دام عشرت رنگ است
شعر رگ از سعدی
نزاکت خط شوخ تو در نظر داریم
بچشم ما رگ گل یکقلم رگ سنگ است
شعر رگ از مولوی
ننموده ام درشتی طاقت بهیچکس
عرض رگ گلم رگ نشتر شکن نیم
شعر رگ از مولانا
مرا خون از رگ جان ریخت لیکن
ورا خون از رگ و بازو بدر کرد
شعر رگ از حافظ
چون درخت رز اگرتان رگ جان ببریدند
آب چندان ز رگ چشم چه زائید همه
شعر رگ از عطار
رگ چشم حیا کسی که برید
رگ جان بقاش اجل ببرد
شعر رگ از خاقانی
فلک چنگ پشت است و ساعات رگ ها
که رگ بیست وچار است بر چنگ بسته
شعر رگ از دهلوی
صد هزاران رگ جان غمزه خونیش گشاد
کز رگ جان یکی لعل نشد نیشترش
شعر رگ از سنایی
تا چه گل ریشه دوانیده در اندیشه ما؟
که رگ ابر بهارست رگ و ریشه ما
شعر رگ از صائب
پرده شب بود ایام شبابی که مراست
رگ سنگ است ز غفلت رگ خوابی که مراست
شعر رگ از شمس
عشرت نسیه روشن گهران نقد من است
در رگ تاک زند جوش، شرابی که مراست
شعر رگ از خسرو نامه
زنار رگ خامی ما چون رگ سنگ است
خورشید کباب ثمر دیررس ماست
شعر رگ از نظامی
می زنم گرم زبس تیشه خود بر رگ سنگ
می زند پیچ وخم موی بر آذررگ سنگ
شعر رگ از لاهوری
برگ عشرت کن که تمهید بساط عیش را
از رگ ابر بهاران شد مهیا پود و تار
بیشتر بخوانید :
شعر در مورد سرو
شعر با ل
شعر با گ
شعر در مورد اسم شقایق
شعر در مورد رگ
تا شد از سرمه وحدت نظر من روشن
رشته تجلی است مرا هر رگ سنگ
شعر درباره رگ
هر رگ سنگی شود انگشت زنهار دگر
گر نماید امتحان بر کوه، تیغ آبدار
شعر درباره ی رگ
چون رگ عشق تو دارم خون بیار
تا درآشامم که از رگ خون جهد
شعر در وصف رگ
کسی کش مرگ نزدیکی رسیدت
چنین گویند کو رگ برکشیدست
شعر نو رگ
بیستون را منم آن کوهکن آتشدست
که شده است از عرقم رشته گوهر رگ سنگ
شعر رگ خواب این دل
تو هم ای سست رگ بگشای دیده
کز اول بوده رگ بر کشیده
شعر رگ خواب
که دگر دست برآورد به شیرین کاری ؟
که شد از جوش حلاوت شکر رگ سنگ
شعر رگ از سعدی
رگ دل چون بدست آورد جانانش
تن خود را رگی میدید با جانش
شعر رگ از مولوی
شد به فرهاد ز کیفیت حسن شیرین
بیستون رطل گران وخط ساغر رگ سنگ
شعر رگ از مولانا
چو دستش سخت داشت و روی رگ سود
دلش از مهر خسرو سست رگ بود
شعر رگ از حافظ
از دم تیشه آتش نفس من کرده است
علم انگشت به زنهار مکرر رگ سنگ
شعر رگ از عطار
چو دست شاه شد بر روی رگ راست
دل دختر چو خون در رگ بتک خاست
شعر رگ از خاقانی
نیست از زخم زبان سنگدلان را پروا
نگشاید دهن شکوه ز نشتر رگ سنگ
شعر رگ از دهلوی
رگ دختر ازان پس زود میجست
که میزد هر زمانش بوسه بر دست
شعر رگ از سنایی
بیستون بس که شد از کشتن فرهاد غمین
مژه اشک فشان است سراسر رگ سنگ
شعر رگ از صائب
به فرض اگر رگ صورش دمند در رگ و پی
نیایدش حرکت در جوارح و ارکان
شعر رگ از شمس
خون فرهاد محال است که پامال شود
که به خونخواهی او بسته کمرهر رگ سنگ
شعر رگ از خسرو نامه
پس بجنبانم من آن رگ را بقهر
که بدان رگ متصل گشتست شهر
شعر رگ از نظامی
پس طبیب آمد بدار و کردنش
گفت چاره نیست هیچ از رگ زنش
شعر رگ از لاهوری
دل مخور در طمع مزد که سازد ز شرار
دهن تیشه فرهاد پر از زر رگ سنگ
شعر در مورد رگ
رگ زدن باید برای دفع خون
رگ زنی آمد بدانجا ذو فنون
شعر درباره رگ
گر رگ عشقی نبودی کلب را
کی بجستی کلب کهفی قلب را
شعر درباره ی رگ
نر م کن نرم رگ گردن خود را زنهار
که زسختی نشود رشته گوهر رگ سنگ
شعر در وصف رگ
هین خمش دل پنهانست چو رگ زیر زبان
آشکارا شود آن رگ چو زبان برخیزد
شعر نو رگ
صائب از شوق گهر جوش نشاطی دارم
که رگ ابر بهارست مرا هر رگ سنگ
شعر رگ خواب این دل
در این دریا بسی رگ هاست صافی
بسی رگ هاست کان تیره است و تاری
شعر رگ خواب
صفای دل از آن رگ های صافی است
بدان رگ پی بری چون پر برآری
شعر رگ از سعدی
در آن رگ ها تو همچون خون نهانی
ور انگشتی نهم تو شرم داری
شعر رگ از مولوی
از آن رگ هاست بانگ چنگ خوش رگ
ز عکس و لطف آن زاری است زاری
شعر رگ از مولانا
رگ به رگ خونش از گرفتن جوش
از هر اندام برکشید خروش
شعر رگ از حافظ
چون نیش چوبین را کنون رگ های زرین شد زبون
خیز از رگ خم ریز خون قوت رگ جان بین در او
شعر رگ از عطار
بربط، تنی بی جان نگر، موزون به چار ارکان نگر
هر هشت رگ میزان نگر، زهره به میزان بین در او
شعر رگ از خاقانی
محفل رامشگری برهم زدم
زخمه بر تار رگ عالم زدم
شعر رگ از دهلوی
ملت آواره ی کوه و دمن
در رگ او خون شیران موج زن
شعر رگ از سنایی
مصریان افتاده در گرداب نیل
سست رگ تورانیان ژنده پیل
شعر رگ از صائب
حاجبت رگ ز دست دانستم
از چه معنی از آنکه محرورست
شعر رگ از شمس
رگ زند هرکه او بود محرور
عذر عذرت مخواه معذورست
شعر رگ از خسرو نامه
آخر انجام رعونت چون شمع
میکشد تا رگ گردن ما
شعر رگ از نظامی
فروماند اسبان جنگی ز تگ
که گفتی بتنشان نجنبید رگ
بیشتر بخوانید :
شعر در مورد اسم وحید
شعر در مورد اسم شهلا
شعر در مورد اسم یاسمن
شعر در مورد اسم پریا
شعر رگ از لاهوری
مردم دیده رگ گشودستند
راست گویی بچشم خونین در
شعر در مورد رگ
کسی کش مرگ نزدیکی رسیدت
چنین گویند کو رگ برکشیدست
شعر درباره رگ
تو هم ای سست رگ بگشای دیده
کز اول بوده رگ بر کشیده
شعر درباره ی رگ
خورشید ز قطره های باده
خون از رگ ارغوان گشاده
شعر در وصف رگ
ای رگ جان بردم شمشیر تیز
طبل عدم زمزمه برداشت خیز
شعر نو رگ
نیشتری بر رگ جان میزنم
رشته خونش بنهان میزنم
شعر رگ خواب این دل
بلکه نزدیکتری از رگ جان
لیک دورند ازین فهم کجان
شعر رگ خواب
ای که چون روح به تن نزدیکی
چون رگ جان به بدن نزدیکی
شعر رگ از سعدی
بادا رگ جان او بریده
کز روی توام برید دیده
شعر رگ از مولوی
بکوشیم کوشیدنی مردوار
رگ جان به کوشش کنیم استوار
شعر رگ از مولانا
سروی آب از رگ جگر خورده
نازنینی به ناز پرورده
شعر در مورد رگ
بیشتر بخوانید :
شعر در مورد اسم یاسمین
شعر در مورد اسم پروین
شعر در مورد اسم پونه
شعر در مورد اسم بیتا