متن عاشقانه,متن عاشقانه زیبا,متن عاشقانه کوتاه,متن عاشقانه غمگین,متن عاشقانه انگلیسی,متن عاشقانه برای پسرم,متن عاشقانه تولد,متن عاشقانه جدید,متن عاشقانه شاد,متن عاشقانه دوستت دارم,متن عاشقانه زیبا برای همسر,متن عاشقانه زیبا برای عشقم,متن عاشقانه زیبا و کوتاه,متن عاشقانه زیبا جدید,متن عاشقانه زیبا با عکس,متن
عاشقانه زیبا و کوتاه جدید,متن عاشقانه زیبا و غمگین,متن عاشقانه زیبا
همراه با عکس,متن عاشقانه زیبا برای همسرم,متن عاشقانه کوتاه انگلیسی,متن
عاشقانه کوتاه برای همسر,متن عاشقانه کوتاه غمگین,متن عاشقانه کوتاه
جدید,متن عاشقانه کوتاه زیبا,متن عاشقانه کوتاه شاد,متن عاشقانه کوتاه
انگلیسی با ترجمه,متن عاشقانه کوتاه همراه با عکس,متن عاشقانه کوتاه با
عکس,متن عاشقانه غمگین کوتاه,متن عاشقانه غمگین خداحافظی,متن عاشقانه غمگین با عکس,متن عاشقانه غمگین جدید,متن عاشقانه غمگین طولانی,متن عاشقانه غمگین جدایی,متن عاشقانه غمگین دلتنگی,متن
عاشقانه غمگین انگلیسی,متن عاشقانه غمگین همراه با عکس,متن عاشقانه
انگلیسی با ترجمه,متن عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی,متن عاشقانه انگلیسی
کوتاه,متن عاشقانه انگلیسی به فارسی,متن عاشقانه انگلیسی با معنی فارسی,متن
عاشقانه انگلیسی برای روز ولنتاین,متن عاشقانه انگلیسی همراه با ترجمه,متن
عاشقانه انگلیسی همراه با ترجمه فارسی,متن عاشقانه انگلیسی به همراه
ترجمه,متن عاشقانه برای دوست پسرم,متن عاشقانه برای پسرم,متن های عاشقانه
برای دوست پسرم,متن عاشقانه برای تولد پسرم,متن عاشقانه تولد همسر,متن
عاشقانه تولد مادر,متن عاشقانه تولد 93,متن عاشقانه تولد نوزاد,متن عاشقانه
تولد خودم,متن عاشقانه تولد پدر,متن عاشقانه تولد انگلیسی,متن تولد
عاشقانه غمگین,متن تولد عاشقانه زیبا,متن عاشقانه جدید و کوتاه,متن عاشقانه
جدید 93,متن عاشقانه جدید و زیبا,متن عاشقانه جدید با عکس,متن عاشقانه
جدید 92,متن عاشقانه جدید 94,متن عاشقانه جدید به همراه عکس,متن عاشقانه
جدید همراه با عکس,متن عاشقانه جدید همراه عکس,متن عاشقانه شاد کوتاه,متن
عاشقانه شاد با عکس,متن عاشقانه شاد جدید,متن عاشقانه شاد همراه با عکس,متن
عاشقانه شاد زیبا,متن عاشقانه شاد کوتاه,متن عاشقانه شاد و کوتاه,متن
عاشقانه شاد بلند,متن عاشقی شاد,متن عاشقانه دوستت دارم عشقم,متن عاشقانه
دوستت دارم نفسم,متن عاشقانه دوستت دارم با عکس,متن عاشقانه دوستت دارم
عزیزم,متن عاشقانه دوستت دارم کوتاه,متن عاشقانه دوستت دارم جدید,متن
عاشقانه دوستت دارم انگلیسی,متن عاشقانه دوستت دارم زیبا,متن عاشقانه دوستت
دارم طولانی
اطرافم پر دوست ..!
دوستانم ،گهری بی همتا..!
روزها اول صبح ؛
به درودی دل خود گر م کنیم..
و چه زیباست، کنار یاران ،
خنده بر صبح زدن ..!
زندگی را به صعود و به خوشی چسب زدن..!
تا که باشید شما …
زندگی بستر امنیت و اظهار خوشیست..
پس کنارم باشید،همراهان
چون که یکدست ندارد آوا..
مهرتان افزون باد ..
تا ابد پاینده..
سرخوش و سر زنده..!!
سلام….دلتون خوش
صبح زیبا تون بخیر…
در همین حسرت که یک شب راکنارت، مانده ام
در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام
سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام . . .
لذت دنیا…
داشتن کسی ست
که دوست داشتن را بلد است.
به همین سادگی…!
این روزها
گفتن دوستت دارم! انقدر ساده است که میشود انرا از هر رهگذری شنید!
اما فهمش…
یکی از سخت ترین کارهای دنیاست
سخت است اما زیبا!
زیباست
برای اطمینان خاطر یک عمر زندگی
تا بفهمی و بفهمانی…
هر دوره گردی لیلی نیست…
هر رهگذری مجنون…
و تو شریک زندگی هر کسی نخواهی شد!
تا بفهمی و بفهمانی…
اگر کسی امد و هم نشینت شد
در چشمانش باید
رد اسمان رد خدا باشد
و باید برایش
از من گذشت
تا به
ما رسید…
(فریدون مشیری)
گنجشکک درخت توام ،فصل بی کسی
بر شاخه ی بلند دلت، لانه میکشم
برشانه های وحشی طوفان نپاش مو !
من خود به پیچ وتاب غمت شانه میکشم !
هرشاخه شاخه ی تو شده آشیان من
از وحشت صدای تبر جیغ می کشم
بر ما مباد جدایی که ، شک نکن
بر دست های سرد تبر تیغ می کشم !
حالا بغل بگیر مرا حضرت درخت
پاییز برگ و بال دلم را بهار کن …
بر باد رفته از سر من عطر شانه ات
با بوسه هات برسر من گل هوار کن !
الهه هادینا
تنهایی آدم ها به عمق یک دریاست.
ولی برای پر کردنش یک لیوان محبت کافیست!
کسی که باورت دارد،
یک قدم جلوتر از کسی است که دوستت دارد
مـــטּ همیشـــــﮧ مــے خــنـــכҐ
امــــا بــا همــــﮧ ڪـــس نمــے پـــرҐ …
غــــرﯠر כارҐ ﯠلـــے نــــﮧ ﯠاســـــﮧ כﯠســـــتــاҐ
بـــا همــــــﮧ صــــافـــҐ
امــــا ….
اگــــــﮧ بــכ بـــاشــــے شــــــایـــכ تحـــــمل ڪــــنـــҐ
ولـــــــے …
اگـــــه از حـــــכتـــــــ بگـــــــذرے …
כیگـــــــﮧ … آכҐ حســــابــتـــــ نمـــے ڪـــــنــҐ ﯠ
زیـــر پـــاҐ لــہـــتـــــ مــے ڪـــنـҐ ..
نه ازت هدیه میخواستم نه یه تبریک ریایی
با وجودت میتونستی پا بذاری رو سیاهی
نه باورم نمیشه که تو من را از یاد ببری
تولدم شد بی وفا از تو نیومد خبری
تو دوری زمن من بیقرارتم
تو عشقی من من عاشقتم
وفای تو چنان بود ک کرد مرا حیران ک چنان باوفا هستی تو ای مهربان
شعر بلد نیستم بیت بلد نیستم هرچه گویم خود ندانم چ گویم
باز میگویم فاش میگویم تو را میگویم گر شوی خوشحال من میشوم
باحال همچو طوطیه رنگین شمال تو اهو باش
من در غربت تو میکشم انتظار چون دوستت دارم هستم بی قرار
کوه نیستی ، اما صدایت که می زنم
شعر و شور و عشق به من باز می گردد . . .
در قاب این آیینه ها خود را نمی بینم
چیزی به جز یک بهت بی معنا نمی بینم
دنیا به زشتیهای پلک فهم من خندید
شاید شبــیه مردم دنـیا نمی بینم
گنجشک روحم لابلای شاخه ها یخ زد
نه ! سنگ هم در دست آدمها نمی بینم
تصویری از تبعیض سرد چشمها آری
در این برودت ذرهای گرما نمی بینم
در منطق این نیمه آدمهای قلابی
جایی برای عشق هم حتی نمی بینم
تمام زندگیم را
فدای “میمی”میکنم که آخر نامم میگذاری…!
فاطمه یوسفوند
مـــهربـــانـــا
جـــوابِ نــــامــــه ى تــــــو
مـــن نـــدانـــــم
چـــگونــه بـــایـــد داد
شعــــر گفــــتى
بــــه شــــعر مـــى گـــو یـــم
هـــمه یـــادِ تـــواَم
چـــه کــــم ، چــــه زیـــــاد
تویی که
الان دلت واسه یه بی معرفت تنگه.تویی که ی خوای بهش زنگ بزنی ولی غرورت نمی
ذاره.توکه هر اهنگی گوش میدی یاد یه نفر می افتی.تویی که این روزا
توی دنیای مجازی غرق شدی.تویی که حتی نی دونی چه ریختی خودتو خالی کنی.به سلامتی تو……
هفت سین امسال من با “سیگار” اغاز میشود
در حسرت نبودن تو ای عزیز دل
سین بعدی “سیگار” بعدی
به یاد تمام لحظاتی که تورا نخواهم داشت
سین سوم ” سیگار” سوم
به یاد چشمان با شکوه تو
سین چهارم “سیگار” چهارم
به یاد تنهایی که از این پس دیگر تنهایم نمیگذارد
سین بعدی باز هم سیگار است
اینبار “سکوت” ،
سنگینی صدایت در گوش هایم نجوای خاطره میکند
سین دیگر سیگار بعدی
“سینه ام” تیر میکشد دستانم را بهمن گرفته یادِ فروردین
آخرین سین ، آخرین سیگار ، آخرین ترکش به قلب بیمار ..
هفت سینم خاکستری است
هم رنگ اسمم
در نبودت حالم دیدنیست.. حالم را نباید دید..
نه آرامشت را
به چشمـﮯ
وابسته کن،
نه دستت را
به گرماے دستـﮯ
دلـــــــــخوش…
چشمها بسته میشوند و
دستــها مشت میشوند…
و تو مـﮯمانـﮯ و
یک
دنــــــــیا
تــــــــــنهائی…
پر از شور و سراسر مهربانی ست
کمی سبز و کمی هم آسمانی ست
شده متن تمامی خبرها
دو چشمت سومین جنگ جهانی ست !
برای تمام راه های نرفته
برای تمام بی راه های رفته
ببخش بگذار احساست قدری هوایی بخورد
گاهی بدترین اتفاق ها هدیه ی زمانه و روزگارند
تنها کافیست خودمان باشیم !
که خود را برای تمامی این بی راه رفتنمان ببخشیم
و به خودمان بیائیم
تا خدا تمامی درهای که به خیال باطلمان بسته را به رویمان باز کند.
خطاهایت را بشناس.
انها را پذیرا باش و تنها بین خودت و خدایت نگهشان دار
این دنیا نامحرم بد دل
نامحرم نامروت زیاد دارد !
تا دست خدا هست. تا مهربانیش بی انتهاست
تا می گویی خدایا ببخش
به دورت می گردد و می بوستت و می گوید جانم چه کرده ای مگر ؟
دیگر تو را چه نیاز به ادمها ؟
زیبا بمان و بگذار با دیدنت
هر رهگذر نا امیدی
لبخندی بزند رو به اسمان و زیر لب بگوید
هنوز هم می شود از نو شروع کرد…!
یک عصرِ دل انگیز
در ایوانِ پر از گل و آب پاشی شده
روی صندلی های چوبیِ قدیمی
همراه با صدای قِژ قِژِشان و آواز قناری ها
تو با چایی در دست و
با آن لبخند جذابت خیره شده ای
به گلی که لا به لای موهای بافته ام جا خوش کرده …
چایم را بدون قند خوردم
بس که شیرین است لبخندت …
حرف هایت به دلم مینشینند
آرامش دارند
مثل نشستن دانه های برف بر دلِ زمین
همانقدر لطیف
همانقدر آرام …
لاله صاحبدل
مشغول “دل” باش، نه “دل” مشغول، فرهاد که باشی، همه چیز شیرین است
شاید از اول نباید عاشق هم می شدیم
این درست… اما جدایی اشتباهی دیگر است
در شب تلخ جدایی عشق را نفرین مکن
این قضاوت… انتقام از بی گناهی دیگر است
عشق من
بی تو
سال من تحویل نمیشود
تحمیل میشود
خدا برای دلم مرهمی می خواهم از جنس خودت؛
نزدیک، بی خطر،بخشنده، بی منت …
برای دوست داشتنت
از من دلیل می خواهند نازنین
چشمانت را قرض می دهی !؟
تلخ است که لبریز حقایق شده است
زرد است که با درد موافق شده است
عاشق نشدی وگرنه می فهمیدی
پاییز بهاری است که عاشق شده است
زنـدگی با تو عجب حس عجیبی دارد
بوسه روی لب تو طـعم غـریبی دارد
مـثل آدم بفـروشم به هوای تو بهشت
چون که حوا هوس مزه ی سیبی دارد
سید مصطفی هاشمی
تورابه جای همه ی کسانی که نشناخته ام دوست می دارم..
تورابرای برفی که آب میشود دوست میدارم
تورابرای دوست داشتن دوست میدارم..
برای اشکی که خشک شدوهیچوقت نریخت،
لبخندی که محوشدوهیچگاه نشکفت دوست میدارم..
به خاطرنابودی توهم وخیال دوست میدارم..
تورا بـــــرای دوســـــــت داشتن دوست میدارم..
تورابه خاطر همه ی کسانی که ندیده ام دوست میدارم..
تورابه خاطرهمه ی کسانی که نخواهم دید دوست میدارم
تورابه اندازه ی خودت
به اندازه ی قلب پاکت دوست میدارم
تورابه جای تمامی کسانی که دوست ندارم…
دوست میـــــدارم..
عادت کرده ام…
به اینکه همیشه در بحرانهای زندگی ام…
خودم هوای خودم را داشته باشم…
در شب های بی خوابی ام,سرم را در بالش فرو کنم و خیسی بالش رابه جان بخرم…
وقتی بغض میکنم …
زانوهایم را در آغوش بگیرم و خودم را دلداری بدهم…
عادت کرده ام وقتی باد می آید کلاهم را سفت بچسبم,نه بازوی بغل دستی ام را…
یاد گرفتم با روی گشاده لبخند بزنم…
لبخندی که دیگر خودم هم معنیش را نمی دانم…
میبینی ؟!
تنهایی با همه دردی که دارد…
مرا “مرد” به بار آورده………
یادته
میگفتی
من حسود نیستم
ولی… (جملات عاشقانه جدید)
الهی بمیره هرکسی ک بخواد جای من دستاتو بگیره
حتما یادته
حالا من میخوام بهت بگم
هیچکس هیچوقت دستای منو نمیگیره
مطمئن باش!
ولی الان نمیدونم کدوم نامحرمی دستای تو رو گرفته!!!
کدوم نامحرمی صبح زود بهت زنگ میزنه و از خواب بیدارت میکه!!!
کدوم نامحرمی…
فقط اینو بدون پیش هرکی که باشی
مرحـــم دل منی….
ایــــن حـــق من نبــود
امشب
دیوانگیم بالا زده..
نه سکوت نه موسیقی..
نه هیچ چیز و هیچ چیز دیگر…
این دیوانگی را تسکین نمیدهد.. جز عطر تنت لعنتی….
می آیی ٬نمی آیی٬ می آیی ٬نمی آیی٬ می آیی ٬
نمی آیی . . . نمی آیی . . .
تسبیح هم تسبیح های قدیم !!
پ ن ؛گاهی فقط باید سکوت کرد.
ﺣﺲ ﻗﺸﻨﮕﯿﻪ
ﯾﮑﯽ ﻧﮕﺮﺍﻧﺖ ﺑﺎﺷﻪ،
ﯾﮑﯽ ﺑﺘﺮﺳﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﺑﺪﻩ.
ﺳﻌﯽ ﮐﻨﻪ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﺖ ﻧﮑﻨﻪ،
ﺣﺲ ﻗﺸﻨﮕﯿﻪ …
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯﺵ ﺟﺪﺍ ﻣﯿﺸﯽ:ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺑﺪﻩ
ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻟﻢ ﺭﺳﯿﺪ؟
ﻗﺸﻨﮕﻪ: ﯾﻬﻮ ﺑﻐﻠﺖ ﮐﻨﻪ،
ﯾﻬﻮ . . . ﺗﻮ ﯼ ﺟﻤﻊ .. ﺩﺭ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﮕﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ،
ﺑﮕﻪ ﮐﻪ ﺣﻮﺍﺳﻢ ﺑﻬﺖ ﻫﺴﺖ.
ﺣﺲ ﻗﺸﻨﮕﯿﻪ ﺍﺯﺕ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﮐﻨﻪ،ﻭﻗﺘﯽ ﺣﻖ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ …
ﺁﺭﻩ …
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ!!!
ای سبزترین خاطره در باغ وجودم
دیشب به حضورت غزلی ناب سرودم
گفتند که چه داری از این هستی دنیا ؟
گفتم که رفیقی هست همه بود و نبودم . . .
خیلی دور هم که بروی نقطه نمیشوی
سه نقطه میشوی در شعرهایم !
یاد چشمهایت ، هنوز هم آتشم می زند
چه حقیرست این زمستان ، با تمام سرمایش . . .
” ماه همیشه پشت ابر نمیماند ”
گاهی پشت پلکهای تو
روی شانه من بخواب میرود . . .
از دیوانه ای پرسیدند : چه کسی را بیشتر دوست داری ؟
دیوانه خندید و گفت : ”عشقم” را…
گفتند : عشقت کیست؟
گفت:عشقی ندارم!
خندیدند و گفتند : برای عشقت حاضری چه کارهاکنی؟
گفت : مانند عاقلان نمیشوم ، نامردی نمیکنم ، خیانت نمیکنم ، دور نمیزنم ،
وعده سرخرمن نمیدهم ، دروغ نمیگویم و دوستش خواهم داشت ، تنهایش نمیگذارم ،
میپرستمش ، بی وفایی نمیکنم با او مهربان خواهم بود ، برایش
فداکاری خواهم کر د،ناراحت و نگرانش نمیکنم ، غمخوارش میشوم…
گفتند: ولی اگر تنهایت گذاشت ، اگر دوستت نداشت ، اگر نامردی کرد ، اگربی وفابود ،
اگر ترکت کرد چه…؟
اشک بر چشمانش حلقه زد و گفت : اگر اینگونه نبود که من “دیوانه” نمیشدم…
آخـــــرین فـــــردی کـــــه ,
درســـــت قبـــــل از خـــــواب ,
در مـــــوردش فکـــــر می کنیـــــد …
کســـــی اســـــت کـــــه ,
” قلــ♥ــب ” شمـــــا بـــــه او تعلـــــق دارد ………!
نمیدانم چیستی !
آنقدر میدانم که
هرگاه واژگان به تو رسیدند مبهم شدند
و هرگز نتوانستند تو را به من برسانند.
چگونه میتوانم ترجمانی از تو داشته باشم ؟
هنگامی که در وهم و خیال هم نمیگنجی.
به هر کجا که میرسم، رد پایی از تو باقیست…
شاید روی زمین نباشد
اما در دلم هست…
به سرت روسری آبی و صورت چون ماه
آسمانی تر از این عشق چه دارد دنیا ؟
سجاد شهیدی
قامت یار دید ه ام رنگ بهار دیده ام
گشته قیامتی به پا صور فنا شنیده ام
روی به سویت آورم کز همه کس بریده ام
باز به عشق تو به جان درد وبلا خریده ام
بر لب جوی از رخت چهره ی مه کشیده ام
ماه جمال دیدمت حد جنون شدم ز دست
ابراهیم لنگری
این روزها بیشتر از همه
شعر میخوانم
باید مطمئن شوم قبل از من
تو را نسروده باشند !
سمانه سوادی
آخرین حرف های باران:
زمین را شستم،
دوباره آغاز کنید …
کسی را برای دوست داشتن انتخاب کن که قلب بزرگی داشته باشد
تا مجبور نشی به خاطر اینکه تو قلبش وارد بشی، خودت را کوچک کنی
خدا برای دلم مرهمی می خواهم از جنس خودت؛
نزدیک، بی خطر،بخشنده، بی منت …
زمین آنقدر ها هم که فکر می کردم، گرد نبود!
از روزی که رفتی تآ الان باید حداقل ۲ بار از اینجا رد شده باشی …
همان صفر باش،همان دایره ی ساده و خالی که با حضورش رو به روی هر عدد قرار گیرد
آن عدد را تا ده ها و صد ها برابر ارزش می بخشد
خدا را دوست بدار !!
حداقلش این است که میدانی کسی را دوست داری که روزی به او میرسی…
هوا چقدر خوب و دو نفرست..!
چه قدر خوبه که نفر دوم هیچ وقت تنهات نمیزاره
خداااا کجای بیا بریم..
هیچ گاه فکر نمی کردم فاصله بینمان انقدر زیاد شود که……
تو بی خیال زندگی کنی…….
ومن با خیالت
بی خیال زندگی شوم!!!!!
آهـــای غــریـبه…؟
کنــارشـــ مــی نــشیـنی وبــا چند آیه قــرآن محــرمــش مـی شــوی…
و مــن…!
مــن ِ آشــنا بــا یـک دنـــیا عشــق و حســرت
بـــه “او”…
نــآ محرمم…!!!!
تـــــو چه میفهمی…
حال و روز کسی را که دیگر…
هــــــــیچ نگاهی دلش را نمی لرزاند…
وقتی زیادی دوسش داری..
حسود میشی…
حساس میشی…
چشم دیدن نگاهای بقیه رو نسبت بهش نداری…
چشم نداری ببینی به غیر از تو با دیگران هم سخن می گوید….
اینا همه از دوست داشتن زیاده اما …
اون فکر میکنه دیوونه شدی و بی خود به او گیر میدهی.
بازگشته ام
با کوله باری از شعر های ناگفته….
تنها اینجا
مکان امن عاشقانه های من است …. با تو ای عشق من …
ﺩﺭﺳﺖ ﻭﺳـــــﻂ ﭘﯿﺸــــﺎﻧـــﯽ ﺍﺕ
ﻣﯽ ﺷـــﻮﺩ ﻗﺒﻠـــــﻪ ﮔــﺎﻩ ﻟﺒـﻬــﺎﯼ ﻣــــــﻦ
ﺑـــــــﻮﺳﻪ ﻫــﺎﯾـــــﻢ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﺟــﺎ ﺣﻮﺍﻟـــــﻪ ﻣﯽ ﮐﻨـــــﻢ
ﻣﺮﺍ ﺑﺒﻮﺱ!
ﻧﻪ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ!
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺁﻭﺍﺯﻩ ﻋﺸﻘ ﺒﺎﺯﯾﻤﺎﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺑﭙﯿﭽﺪ ﮐﻪ ﺭﻭﺳﯿﺎﻩ ﺷﻮﻧﺪ،
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺟﺪﺍﯾﯿﻤﺎﻥ ﺷﺮﻁ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ!
ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮﺍﻡ،ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻡ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯾﻢ
ﺧﻮﺍﺏ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﺣﺴﺎﺳﻢ
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ
ﻟﺬﺕ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﭘﻨﺎﻩ ﮔﺮﻡ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ
ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻧﺖ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﻤﯿﺪﻫﻢ !
“ﺁﻫﻨﮓ” ﺯﻧﺪﮔﻴﺖ ﺭﺍ،
ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽ ﻧﻮﺍﺯﯼ !…
ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻓﻬﻤﻴﺪ،
ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﻬﻤﺎﻥ “ﻣﻮﺳﻴﻘﯽ” ﺯﻧﺪﮔﯾﺖ ﻣﯽ
ﺷﻮﻧﺪ …
ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻫﺎ ، ﻣﯽ ﺁﻳﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ …
ﻭ ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺩﺕ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ” ﺷﻨﻮﻧﺪﻩ” ﺧﻮﺩﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﺎﻧﺪ !…
ﻳﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ،
ﻣﻬﻢ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻃﻮﺭﯼ “ﺑﻨﻮﺍﺯﯼ”
ﻛﻪ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ” ﻣﻮﺳﻴﻘﯽ” ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯼ
ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮﯼ !…
ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺩﺕ ” ﺩﺳﺖ” ﺑﺰﻧﯽ !!
شب مانده و پروانه من منتظر است / تا صبح غزل خانه من منتظر است
هر وقت دلت هوای باریدن داشت / برگرد بیا شانه من منتظر است . . .
تاپتاپِ قلبت
موسیقی بیکلامیست ، که روانشناسان
برایم تجویز کردهاند . . .
همیشه رفتن بهترین نیست ، گاهی میان رفتن و ماندن هیچ فرقی نیست
چه قهر باشیم چه آشتی
اصل درست این است که عزیزان ما در خانه ی دل ما جای دارند . . .
عشق تو به تار و پود جانم بسته است / بی روی تو درهای جهانم بسته است
از دست تو خواهم برآرم فریاد / در پیش نگاه تو زبانم بسته است . . .
زمستان است
نیمکتی تنها در پارک نشسته است
من تنها بر نیمکت و تو تنها در من
می بینی ؟
چه در همیم و تنها ؟
عشق لالایی بارون تو شباست
نم نم بارون پشت شیشه هاست
لحظه ی شبنم و برگ گل یاس
لحظه ی رهایی پرنده هاست
تو خود عشقی که همزاد منی
تو سکوت من و فریاد منی
تو خود عشقی که شوق موندنی
غم تلخ و گنگ شعرای منی
وقتی دنیا درد بی حرفی داره
تویی که فریاد دردای منی
تو خود عشقی که همزاد منی
تو سکوت من و فریاد منی
دستای تو خورشید و نشون می دن
چشمای بسته مو بیدار می کنن
صدای بال پرنده رو لبات
تو گوشام دوباره تکرار می کنن
زندگی وقتی که بیزاری باشه
روز و شبهاش همه تکراری باشه
شاید عشق برای بعضی عاشقا
لحظه ی بزرگ بیداری باشه
عشق لالایی بارون تو شباست
نم نم بارون پشت شیشه هاست
لحظه ی عزیز با تو بودنه
آخرین پناه موندن منه
تو خود عشقی که همزاد منی
تو سکوت من و فریاد منی
تا حالا فکر کردی عشق یعنی چی؟
عشق یعنی اینکه یکی بهت بگه
از رنگ لباست خوشش میاد و تو هم از اون
به بعد همیشه همون رنگو بپوشی !
تا حالا دلتنگ کسی شدی؟
اصلا میدونید دلتنگی چیه ؟
اونهم از بدترین نوعش؟
بزرگترین دلتنگی اینه که بدونی اون کسی که
دوسش داری هیچ وقت مال تو نمیشه .
اینکه بدونی یه روزی از کسی که دوسش داری
باید جداشی حالا چه بخوای چه نخوای .
تا حالا فکر کردی خوشبختی یعنی چی ؟
خوشبختی یعنی اینکه یکی یه گوشه دنیا باشه
که دوست داشته باشه یکی باشه که پناه
خستگی هات باشه یکی باشه که نگاهش
وجودتو گرم کنه تا حالا فکر کردی آرامش یعنی چه؟
آرامش یعنی اینکه همیشه ته دلت مطمئن باشی
که توی سینهء کسی که دوسش داری
یه خونه گرم داری تا حالا فکر کردی زندگی یعنی چی؟
زندگی یعنی اینکه همه عمرت تلاش کنی
و جون بکنی برای بدست آوردن اونچیزی
که بهش ایمان داری زندگی یعنی اینکه خودتو
دوست داشته باشی برای اینکه توی دلت عشق
اون هست تا حالا فکر کردی هدف یعنی چی ؟
هدف یعنی صبح که از خواب پا میشی بدونی اون روز
باید چیکار کنی ؛ بدونی اون روز باید از کدوم مسیر رد شی
تا حالا فکر کردی انگیزه چیه؟
انگیزه اونه که وقتی میخوای بری سر قرار
صد بار بری جلوی آینه و لباستو چک کنی !!!
تا حالا فکر کردی که قسمت یعنی چی؟
قسمت یعنی اینکه بشینی دست روی دست بزاری
و هر طرف باد اومد تو هم بری
قسمت یعنی اینکه همه تنبلی ها و بی عرضگی ها
رو بندازی گردن روزگار
یعنی بشینی مثل بدبختها به از دست دادن محبوبت راضی بشی
به سرنوشت چی ؟ به اون فکر کردی؟
سرنوشت دیگه اونی نیست که از سرت نوشته سرنوشت
یعنی اینکه یه روز جلوی چشات رفیقت و تنها رفیقت تنهات بزاره
و بگه « این بازی روزگاره … »
حالا به خودت فکر کن ! خودتو تا حالا معنی کردی ؟
و انسان یعنی همیشه
انتظار … انتظار … انتظار ….
ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺒﺮﻣﺘـــــ ﯾﻪ ﺟـــﺎﯼ ﺷﻠـــﻮﻍ ,
ﺧﯿﻠـــﯽ ﺷﻠـــﻮﻍ ,
ﻭﺍﯾﺴﺘـــﻢ ﺍﻭﻥ ﻭﺳــﻂ ﻧﮕﺎﺗـــــ ﮐﻨـــﻢ!
ﺑﮕـــﻢ ﺍﯾﻨـــﺎﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨـــﯽ؟
ﺑﮕـــﯽ ﺁﺭﻩ!…
ﺑﮕـــﻢ ﺗــﻮ ﻫﯿﺎﻫـــﻮﯼ ﻫــﻤﻪ ﺍﯾـــﻦ
ﺁﺩﻣـــﺎ ,
ﺑـــﺎﺯﻡ ﻣـــﻦ ﭼﺸﻤـــﺎﻡ ﻓﻘـــﻂ ﺩﻧﺒـــﺎﻝ
ﺗــﻮ ﻣﯿﮕـــﺮﺩﻩ ,
ﺩﻟــــﻢ ﺑـــﺮﺍﯼ ﺗـــﻮ ﺗﻨﮕــــ ﻣﯿﺸـــﻪ…
ﺻــــﺪﺍﻫﺎﺷـــﻮﻥﻭ ﻣـــﯽ ﺷﻨـــﻮﯼ؟
ﺑﮕـــﯽ ﺁﺭﻩ!
ﺑﮕـــﻢ ﺗــﻮ ﺍﻭﺝ ﻫﻤﯿـــﻦ ﺻﺪﺍﻫـــﺎ ﺩﻟــــﻢ
ﺩﻧـــﺒﺎﻝ ﺻــﺪﺍﯼ ﺗــﻮ ﻣﯿﮕـــﺮﺩﻩ…
ﺑﮕـــﻢ ﺣـــﺎﻻ ﭼﺸﻤﺎﺗــــﻮ ﺑﺒﻨـــﺪ ,
ﺑﮕـــﻮ ﭼـــﻪ ﺣﺴـــﯽ ﺩﺍﺭﯼ!
ﺑﮕـــﯽ ﺍﻧﮕـــﺎﺭ ﮔــــﻢ ﺷــﺪﻡ ﺑﯿـــﻦ ﯾــﻪ
ﻋﺎﻟﻤـــﻪ ﻏﺮﯾـــﺒﻪ
ﺑﮕـــﻢ ﺍﮔـــﻪ ﻧﺒﺎﺷـــﯽ ﮔــﻢ ﻣﯿﺸـــﻢ
ﺑﯿــﻦ ﯾــﻪ ﺩﻧﯿـــﺎ ﻏﺮﯾـــﺒﻪ
گفتی :
مگر به خواب ببینی رخ مرا
دیوانه از خیال تو
خوابم نمیبرد !
سجاد شهیدی
بند دل من
به لبخندهای تو بند است
برای دوست داشتنت اما
لبخندهایت را نه
دلت را لازم دارم !
مهدیه لطیفی
زلال شانههایت
همچنانم عطش میدهد
در بستری که عشق
مجابش کرده است
احمد شاملو
شِنْیدَمْ میگَنْ توْ اوُنْ دُنْیٰا تَمٰامِ اَعْضٰایِ بَدَنْ حَرْفْ مــْیزَنَنْ…
خُدٰا کُنِِِهْْ دِلََََمْ لـٰالْ بِِِمُوْنِِهْ….
طـٰاقََتِِ اََشْْکِِِِ خُُُُدٰا رٰا نَدٰارَََمْ…..
آرام باش …
و بی هیچ عجله ای ،
از سفر زندگی خود ، هم اکنون لذت ببر …
و برای کسانی که در زندگیت هستند ، وقت بگذار ،
چراکه آنها همیشه حضور نخواهند داشت … !
زیاده خواه نیستم !
جاده ی شمال
یک کلبه ی جنگلی …
یک میز کوچک چوبی
با دو تا صندلی
کمی هیزم، کمی آتش،مهِ جنگلی
کمی تاریکی _ محض،
کمی مستی،کمی مهتاب…
و بوی یـار.. و بوی یـار.. و بوی یـار …
…تـو باشی،مـن باشم و …هــیچ !
دنــــیــا هــم ارزانی خـــودشـــــان …
اونقدر مرامت فابریکه که تو هیچ نمایندگی قطعاتش پیدا نمیشه !
شب ها بیشتر می خواهمَت
نه این که روز
نخواهم
نه
اما حسادت ماه برایم
جالب است . . .
هر موقع اومدیم برای یکی ارزش قائل شیم
قبلا توسط یه نفر دیگه قیمت گذاری شده بود !
بالاخره یاد می گیری
از یک دوستت دارمِ ساده، برای دلت یک خیالِ رنگارنگ نبافی…
که رابطه یعنی بازی و اگر بازیگری نکنی، می بازی…
که داستان های عاشقانه، از یک جایی به بعد رنگ و بوی منطق به خود می گیرند…
که سر هر چهار راهِ تعهد، یک هوسِ شیرین چشمک می زند…
یاد می گیری
.. که خودت را دریغ کنی تا همیشه عزیز بمانی…
که آدم جماعت چه خواستن های سیری ناپذیری دارد…و چه حیله هایی برای بدست آوردن…
که باید صورت مسئله ای پر ابهام باشی، نه یک جوابِ کوتاه و ساده…
که وقتی باد می آید باید کلاهت را سفت بچسبی، نه بازوی بغل دستی ات را…
روزی می فهمی
در انتهای همه گپ زدن های دوستانه، باز هم تنهایی…
و این همان لحظه ای ست
که همه چیز را بی چون و چرا می پذیری
با رویی گشاده
و لبخندی که دیگر خودت هم معنی اش را نمی دانی !!!
هیـــــچوقت کســی رو پــس نــزن کــه ,
دوستــ♥ ــت داره … مراقــــــبته …
و نگرانــــــــــــت میشــه …!
چـــون یــک روز بیــدار میشـــی و میبینــی …
مـــــــــاه رو از دســــت دادی …
وقتــی که داشــتی ســـــــتاره ها رو میشـــمردی ……!
من را ببین!
نگاهم را بخوان…
می دانم!
به دلم افتاده…
من را ، از هر طرف
که بخوانی ام!
نامم بن بستیس، بر دیواری بلند
من ، سالهاست
دل بسته ام به طنابی،
که هروز لباس عشق، نم چشمانش
خیس میکند!
و بر حیات خانه ی ، حیاط زندگی اش پهن
می کند!
به فال نیک گیرم…
برایـم،
به دروغ
پایت را میکشی
وسط ، تمام بازی های کودکانه…
معـرکه میگیری
و چه کودکـانه، هربار
بیشتــر بـاور میکنـم ،
لباسهای خیست را،
من ته کوچه!
در انتظارت نشسته ام!
یــــِــــکاری کـــــُــــن کـــــِــه اشکـــــــــات خـــــَــــنده بـــــِـشَـــن
×
×
×
بـــــِـــگو بـــِ دَرَکــــــ کــــِ مُشــــــکلاتـ حَـــــل نمیـــــــشــَن …
ﺩَﺭﺩﻫــــــــﺎﯾَﻢ ﺭﺍ ﻻﯾـــــــڪ ڪــــَـﺮﺩَﻧــــﺪ
ﻭ ﮔﻔـــــﺘَﻨﺪ ﺯﯾــــﺒـــﺎ ﺑــــــﻮﺩ…➣
↻ﻧﻤـــــﯿﺪﺍﻧِﺴـــــﺘَﻢ ﻣﮕـــــﺮ
ﺩَﺭﺩ ﻫــَــــــﻢ ﺯﯾﺒــــــــﺎ ﻣﯿــــــــﺸﻮﺩ ؟
ﺁﻫـــــﺎے ﺁﺩﻡﻫﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯے … ﻧﻮﺷــــــــﺘِﻪ ﻫـــــــﺎﯾــــــــﻢ
ﺩَﺳـــــــٺ ﺧــــــــﻮﺩﻡ ﻧﯿﺴـــــــﺖ ﺩِﻟـــــــــــــﻢ
ﻣﯿـــــــﻨﻮﯾــــــــﺴَﺪ ﻭ ﻣـــــــَـــــڹ… ﻓﻘﻂ
ﻧــــــــﮕﺎﻩ ﻣـــے ﮐﻨــــﻢ . ﻭ ﺣــــﺴــــﺮﺕ
ﻣــــےﺧــــﻮﺭﻡ ﺑــــہ ﻋــــﺒﻮﺭ ﺭﻭﺯﻫــــــــﺎﯾﻢ ﻭ ﺩﻏــــــــﺪﻏﻪ
ﻫــــــــﺎے ﻓـــــــﺮﺍﻣــــــﻮﺵ ﺷــــــــﺪﻩ ﺍﻡ …
ﺷــــــــﺎﯾـــﺪ ﺁﺭﺍﻡ ﺗــﺮ ﻣــــــے ﺷـــــﺪﻡ ﻓﻘــﻂ ﻭ
ﻓﻘـــﻂ … ﺍﮔــــــﺮ ﻣﯿــــﻔﻬـــﻤـــﯿﺪے…
ﺣﺮﻓـــــــﻬـــــــﺎﯾـــــــﻢ ﺑﻪ ﻫـــﻤــــﯿـــڹ ﺭﺍﺣﺘـــــــے
ڪہ مے ﺧــــﻮﺍﻧــــے ﻧـــﻮﺷــــتہ ﻧﺸــــــــﺪﻩﺍﻧـــــــﺪ …
ﺳـﯿــﺎﻩ ﻣـﺸﻖ ِ ﭘــﺸﺖ ِ ﭼــﺸـﻤـﻬـﺎﯾــﺖ ،
ﺩﺳـﺖ ﺧـــﻂ ِ ﮐــﯿـﺴﺖ !
ﮐﻪ ﺑــﻮﺳــﯿـﺪﻧــﺶ ،
ﺳـﺠــﺪﻩ ﯼ ﻭﺍﺟــﺐ ﺩﺍﺭﺩ !
ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﺁﻫﻨﮕــــﺎ
ﺑــﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﺧﯿﺎﺑﻮﻧــــﺎ
ﺑــﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﺣﺮﻓـــــﺎ
…
ﻟﻌﻨﺘﯿﺎ ﺁﺩﻣﻮ ﻣﯿﺒﺮﻥ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾـــﯽ ﮐــــﻪ ﻭﺍﺳـــﻪ ﺍﺯ ﺑﯿــﻦ ﺑُـــﺮﺩﻧـﺶ ﺍﺯ ﺫﻫـﻨـﺖ
ﻭﯾــــﺮﻭﻥ ﺷــــــﺪﯼ …
ﭼﺮﺍ ﺩﻟﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ؟؟؟
ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﯿﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ،ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ!
ﺍﮔﺮ ﺭﻓﺖ،ﮔﺮﯾﻪ ﻧﮑﻦ!
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻋﺎﺷﻘﺶ ﻣﯿﮑﻨﺪ!
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﮐﻢ ﻣﺤﻠﯽ ﺭﺍ ﻣﯿﻔﻬﻤﺪ!
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﻣﯿﮑﻨﺪ!
ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﯿﻔﻬﻤﺪ ﺁﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﺸﯿﺪﯼ ﺍﺯ ﺗﻪ ﻗﻠﺒﺖ ﺑﻮﺩ!
ﻣﯿﻔﻬﻤﺪ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﯾﮏ ﺍﺩﻡ ﺗﺎﻭﺍﻥ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ!!!
آه است خیابان به خیابان به لبم / از این همه بی تفاوتی در عجبم
تو مثل مسافری که دیرش شده است / من مثل چراغ قرمز نیمه شبم !
اگرچه در ثانیه های زندگیت حضور ندارم ، اما دعایم همیشه همه جا با توست . . .
باغبانی پیرم ، که به غیر از گلها از همه دلگیرم
کوله ام غرق غم است ، آدم خوب کم است
عده ای بی خبرند ، عده ای کور و کرند ، اندکی هم پکرند
و میان رفقا ، عده ای همچو شما تاج سرند . . .
پاره ای از من…
همواره در حسرت گرما…
و محروم از آن…
پاره ای از من…
همساز با سپیده ی بردمیده
و همواره اسیر سایه های رویا
پاره ای از من…
سرشار از پر پرواز…
و گم کرده سهم خود از آبی آسمان…
پاره ای از من…
من واقعی ام، با چشمان یک کودک…
همراه پرندگان مهاجر، گریزان در دوردست ها…