شعر در مورد جنون

شعر در مورد جنون ,شعر درباره جنون,شعر درمورد جنون عشق,شعر درباره جنون عشق,شعر درباره عشق و جنون,شعر درباره ی جنون,شعر در مورد جنون عشق,شعر عشقی جنون,شعر در باره ی جنون عشق,شعر در باره جنون عشق,شعر درمورد جنون عشق,شعر جنون از فروغ فرخ زاد,شعر جنون فروغ فرخ زاد,شعرهای کودکانه در مورد جنون

شعر در مورد جنون

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد جنون برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

زندگی من از روزی آغاز شد

که تو را دیدم

و بازوانت

راه دهشتناک جنون را

بر من سد کرد

شعر در مورد جنون

کسی با سکوتش،

مرا تا بیابان بی انتهای جنون برد

کسی با نگاهش،

مرا تا درندشت دریای خون برد

شعر درباره جنون

تو نیستی و من

تا جنون

تا مرزِ نبودن

تا رها شدن از هر چه که رنگ هوشیار ی دارد

تا سقوط

تنها یک قدم فاصله دارم

شعر درمورد جنون عشق

حتما باد

شعرهایی که برایت سروده ام را

به گوش بیدها رسانده

که اینگونه مجنون شده اند!

شعر درباره جنون عشق

 تو چه دانی که پس هر نگه‌ی ساده من

چه جنونی ..

چه نیازی ..

چه غمی‌ست ؟

شعر درباره عشق و جنون

مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی جانا

چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب

چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو

که این یخ کرده را از بی کسی، ها می کنم هرشب

شعر درباره ی جنون

با تو شبی

در آینده ای نه چندان دور

زندگی نکرده باشم و

تو گریه هایم را بغل نکرده باشی

نه انتظار کشیده باشی

در انتهای جهانی گرد

جنون تلخ جهان مرا

گمم نکرده ای که پیدایم نکرده باشی

شعر در مورد جنون عشق

چشمانت

آخرین قایق‌هایی است که عزم سفر دارند

آیا جایی هست؟

که من از پرسه زدن

در ایستگا‌ه‌های جنون خسته‌ام

شعر عشقی جنون

جنون نتیجه عشقست و عقل عین خیال

ولی خیال نماید بعین عقل جنون

بعقل کاشف اسرار عشق نتوان شد

که عقل را بجز از عشق نیست راهنمون

شعر در باره ی جنون عشق

به غیر سایه دیوار خاکساری نیست

عمارتی که درین روزگار بی خلل نیست

جنون طرازی ما نیست صائب

امروزی میان ما و جنون آشنایی ازل است

شعر در باره جنون عشق

مشق جنون من به نهایت کجا رسد؟

دشت جنون قلمرو دیوانه من است

در زیر چرخ، دل چه پر و بال وا کند؟

تنگ این صدف به گوهر یکدانه من است

شعر درمورد جنون عشق

دل نقطه بسم الله دیوان جنون است

جان رشته شیرازه فرقان جنون است

پیکان قدر، غنچه پژمرده عشق است

شمشیر قضا، موجه عمان جنون است

شعر جنون از فروغ فرخ زاد

جنون و عقل مکرر شده است، راه دگر

میان عقل و جنون اختیار باید کرد

ز دوستان موافق جدا شدن سخت است

مشایعت به نسیم بهار باید کرد

شعر جنون فروغ فرخ زاد

بهار می رسد آماده جنون باشید

ز جوش لاله مهیای جام خون باشید

ز هر نسیم به گلزار می توان ره برد

چه لازم است مقید به رهنمون باشید

شعرهای کودکانه در مورد جنون

بهترست از عقل ناقص چون جنون کامل افتاد

کاشکی من هم جنون کاملی می داشتم

ای که گویی دست بر دل نه مکن بیطاقتی

می نهادم دست بر دل گر دلی می داشتم

شعر در مورد تولد

تولدت مبارک،خوش اومدی ستاره

اگرچه ازراه دورهیچ فایده ای نداره

شمعها رو روشن کن وبه جام دوتاروفوت کن

نمیشه پیشت باشم فقط برام سکوت کن

تواین روزطلایی نگوکمی غم داری

بدون که دیوونه ای به نام … جون داری

شعر کودکانه درباره ی ماه محرم

محرم ماه الفت با جنون است

چراغ کوچه هایش بوی خون است

محرم حرمت خون است و خنجر

تلاطم می کند حنجر به حنجر

شعر در مورد جنون

بیشتر بخوانید :

شعر در مورد تنبلی

شعر با ش

شعر در مورد انگور

شعر در مورد ارتش

شعر در مورد ظهور حضرت مهدی